باید تاریخ بخوانیم. چرا؟
- تا بتوانیم آینده را مهندسی کنیم.
- تا بتوانیم سادگی پیچیدگی را درک کنیم. (در نتیجه اگر مطلبی علمی را درک نمیکنیم یکی از راهکارها میتواند مطالعهی تاریخچهی آن باشد. اگر پس از مطالعهی تاریخچه باز هم به مشکل برخوردیم احتمالا یا مشکل از روایت است و یا عدم مطالعهی صحیح یا مواردی که در حال حاضر برایم ناشناخته است و احتمالش اندک.)
راوی نقش اول داستان است که معمولا خود را یا لااقل ویژگیهایش را مخفی میکند!
زمانی که روایتی را مطالعه میکنیم باید بدانیم که راوی (علی الخصوص انسان در مقام راوی) جامع نیست. راوی میتواند خبرنگار، مورخ، معلم، سخنران، سیاستمدار، هنرمند، و هر کس دیگری باشد. راویها دچار بایاس (سوگیری) هستند. تعریف ریاضیاتی بایاس بماند به عهده خودتان. اما به طور کلی این بایاسها را موقع مطالعه روایتها مد نظر داشته باشید: فیلد تحصیلی، جهتگیری سیاسی، علایق و سلایق شخصی و اجتماع پیرامون، محدودیتهایی که در روایت دارد، اهدافی که از روایت دارد، مخاطبین هدف، پیشفرضها، خوراک مالی، خوراک ذهنی، و …
#تالیف